گزارش شکست!
مدت زیادی از نوشتن آخرین مطلبم می گذره. بیشتر از 4 ماه! کلی هدف تعیین کردم و اما برنامه مدونی نتونستم (!) بنویسم. بازیگوشی، تنبلی، مشغله، کرختی، نا امیدی و… شاید یکی یا چند تا و شاید هم همه اینایی که گفتم دلیل این بود که نتونستم برنامه ای بنویسم که بعدش بابت عمل نکردن به اون برنامه خودم رو بازخواست کنم! (گزارش شکست!)
یکی دو ماهی می شه که هی می خوام بیام اینجا و بنویسم، اما سوژه خاصی پیدا نمی کنم و هر وقت سوژه ای هم به ذهنم می رسه می بینم اینقدری در مورد اون سوژه نمی دونم! و این یعنی شروع یک سیکل آزاردهنده دیگه!
بگذریم، یکی از هدف هایی که برای خودم تعیین کرده بودم، نوشتن منظم داخل این وبلاگ و یکی دو جای دیگه بود، چون فکر می کردم (و هنوز هم فکر می کنم) نوشتن باعث می شه هم فکرم خالی بشه و هم اینکه به سمت مطالعه و تحقیق و یادگیری در یک سری زمینه ها برم، و این خودش یعنی حرکت که باعث می شه حس مفیدی به من دست بده (شاید!). در هر صورت نوشتن امروز شاید شروعی برای این موضوع باشه!
یکی دیگه از هدف هایی که تعیین کرده بودم، مطالعه روزانه کتاب بود، که باید بگم عملی نشد! امروز طبق برنامه ای که تو ذهنم بود، باید در حال مطالعه چندمین کتاب می بودم (چندم را بزرگتر از 8 در نظر بگیرید) که متاسفانه در انتهای دومین کتاب به گِل نشستم! چیزی نزدیک به 120 صفحه از کتاب باقی مونده، اما الآن 3 ماهه که نتونستم جلوتر برم!
بگذریم! (مثل خیلی چیزای دیگه ای که گذشتیم و…)
سعی می کنم در آینده پیش رو به مسیری که تو ذهنم بود، برگردم، تا شاید به چیزهایی که مد نظرم بود نزدیک تر بشم.